نوشته شده توسط : مهدی

ضحاك به فريب ابليس پدر خويش بكشت و ابليس به لباس خوالگيران به نزد ضحاك آمده با بوسيدن شانه هايش دو مار از كتف او برآورد و پنهان گشت : ديگر بار به هئيت حكيمي بر او ظاهر شد، چاره شاه را كه از مارها به ستوه آمده بود در خوراندن مغز دو جوان به مارها دانست، تا نسل انسان برافتد. دو مرد پارسا كرمائيل و ارمائيل كه براي نجات انسان قبول منصب وزارت كرده بودند، دانستند اگر هر روز مغز يكي از جوانان را با مغز گوساله اي توام سازند و يكي از جوانان را نجات دهند، كسي آگاه نخواد شد، از اين رو هر روز يكي از جوانان را نجات دادند و او را امر به اختفاي خود مي كردند و چون به دويست رسيدند، ايشان را رمه اي فراهم آورده و به كوهستان فرستادند، قوم كرد از ايشان پديد آمد و پيش بند چرمين آهنگري بر چوبي آويخت و مردم را به قيام فراخواند و با آنان به قصر ضحاك حمله برد و او را با پتك آهنگري خود بكشت. كردان معتقدند اين واقع در اول فروردين سال 612 قبل از ميلاد يعني سال سقوط نينوا به دست بابليها به كمك قوم ماد اتفاق افتاده است و از آن پس در اين روز همگان جشن برپا مي دارند و به شادي مي گذرانند و آن روز را نوروز نام نهادند.


و دره ها اقامت گرفته و با عجمان و ايرانيان كه در آن نواحي مقيم شهرها و آباديها بودند مجاور شده و زبان خويش بگشته اند و زبانشان عجمي شده است و هر يك از طوايف كرد يك زبان خاص كردي دارند، اما تحقيقات در مورد منشاء كرد از ديدگاههاي متفاوت نتايج تقريباً مشابهي داشته است. در حقيقت اين تحقيقات كه در پاره اي از اوقات نيز بسيار مفصل اند. تحقيقات انسان شناسي نيز در اين باره كمكي نمي كند . اين بررسيها با نگرشهاي متفاوت به منشاء قبايل كرد همراه بود كه به فرضيه هاي متعدد انجاميده است.
مانند فرضيه هايي كه بر اساس واژه شناسي كرد و با تكيه بر استدلال هاي زبان شناسي پي ريزي شده كه اين استدلال ها خود بر دو نظريه، بومي بودن كردها و نيز نظريه مهاجرت آنها از شرق به اين ناحيه و درآميختگي آنها با بوميان استوار است و گروه ديگر نظريه محققاني است كه مبنا را بر حقايق تاريخي، جغرافيايي و نژادي شناخت شده گذاشته اند و آنان كه با تلفيق اين نگرشها موافقند، در نهايت دو فرضيه ارائه شده است :


فرضيه نخست آنها را آريايي (ايراني) و زمان مهاجرت ايشان را قرن هفتم پيش از ميلاد از نواحي درياچه اروميه از سرزمين ماد كوچك آتروپاتكان يا آذربايجان امروز مي داند كه به نواحي ديگر نقل مكان كرده اند. در حال حاضر محققان در منشا ايراني بودن كردها متفق اند و معتقدند كه كردان امروزي همان كردوك هاي باستانند كه سرزمينشان هنوز هم يكي از مراكز سكونت كردان است و قوم كرتي كه نويسندگان يونان باستان آنها را در كنار اقوام پارس نام برده اند، همين كردهاي امروزي هستند.
فتوحات قوم ماد و پارس موجب تغييرات و تحولات وسيعي شد و در اين رابطه ناگزير به مهاجرت و تغييرات و تحولات وسيعي شد و تغيير مكانهاي عمده اي به خود گرفتند مثلاً اقوام آساگارتيا كه مسكن اصلي شان سيستان بود به سوي مغرب مهاجرت كردند ، بطوري كه اين قوم را در عهد آشوريان در ماد مي بينيم كه در عهد داريوش كتيبه بيستون در كرمانشاه پايتخت اين قوم بود.
جايي كه داريوش سردار آنها را به قتل رساند جالب اينجا است كه صورت اين مرد بر روي كتيبه بيستون به كردان شبيه است. اما اقامتگاه كردان امروزه از جنوب به شمال به صورت نوار پهني كه مرز ايران و عراق را در بر مي گيرد از غصبه مندلي در شرق بغداد و در مسير مرزهايي كه مرزهاي ايران و تركيه را از هم جدا مي كند، تا كوه آرارات و از شمال تا حاشيه ماوراء قفقاز گسترش يافته است و حد شمال آنها در تركيه و در جنوب تا حاشيه هاي دشت بين النهرين امتداد دارد. در مغرب مرز منطقه مسكوني كردها با رود فرات مشخص شده است.
كردها در آسياي صغير رسوخ كرده و با تشكيل جزيره هاي كوچك مسكوني و منفرد در نزديكي هاي قونيه و سلوكيه تقريباً تا درياي مديترانه پيش رفته اند. در مشرق طوايف پراكنده كرد در خراسان (جائي كه شاه عباس براي مقابله با تركمن ها آنها را بدانجا كوچ داده است) مازندران و گيلان و حتي دامنه هاي آتشفشان در استان سيستان و بلوچستان در گوشه پرت جنوب شرقي ايران نزديك مرز پاكستان پراكنده اند. در تركيه جمعيت انبوه كردها در قسمت هاي كوهستاني كه جزء خاك تركيه است در طول سلسله جبال زاگرس و شاخه هاي آن زندگي مي كنند. در ولايت وان و بتليس و سنجاق و حكاري ساكنند و حداقل در 17 ايالت از 67 ايالت اين كشور ساكنند در عراق كردها در شمال كشور در ايالت دهوك نواحي زاخو، مازوري، جير، اماديه و اكرام ساكنند.
اكثر كردان اين نواحي يزيدي هستند. مناطق كردنشين ديگر در شمال عراق شامل نواحي كركوك، سليمانيه و نواحي خانقين و مندلي است. در سوريه در مجاورت مرزهاي شمال شرقي كشور و نيز ناحيه كردداغ قامشلو تا شرق فرات مقيم اند. كردها همچنين در قفقاز جمهوري ارمنستان، آذربايجان شوروي و جمهوري گرجستان زندگي مي كنند در ايران كردها عمدتاً در غرب و شمال غرب ساكنند. آنها در استانهاي آذربايجان غربي (ماكو، مهاباد، بوكان، سردشت، تكاب، پيرانشهر، سلماس، نقده و مركز استان يعني اروميه) مقيم اند و منطقه اصلي آنها استان كردستان است. استان كرمانشاه و ايلام نيز مسكن اصلي كردها مي باشد.
امروزه ايران تنها كشوري است كه بخشي از كشور را به نام كردستان مي شناسد در همه كشورهاي ديگر نام كردستان فراموش شده است. در تركيه از كردستان به عنوان آناتولي شرقي و در عراق بعنوان ايالت شمالي و در سوريه به ايالت جزيره نام برده مي شود. كردستان ايران اصولاً يك منطقه دامداري و كشاورزي است در اين منطقه حاصلخيز پيشرفتي نكرده است تنها در زمينه صنايع دستي فعاليتهاي محدودي صورت مي گيرد. توليد صنايع دستي در نقاط شهري و روستايي معمول بوده است و عده كثيري بدان اشتغال دارند، اين صنايع عبارتند از فرش بافي، گليم بافي، نساجي، نازك كاري چوب گيره دوزي و صنايع خراطي، سوزندوزي، قلاب دوزي، منجوق دوزي و ساختن زيورآلات كه اكثر آنها به يكسان در شهر و روستا توليد مي شوند.
زنان در تمام بخشها غير از نازك كاري، گيره دوزي، خراطي و ساختن زيورآلات حضور فعال دارند و اغلب در ارتباط با سوداگران قالي به صورت روزمزدي و كارمزدي سفارش كار مي گيرند.



آنجا که به شعر عامیانه کردی می رسیم روح سرکش کرد در تنگنای قاعده اسیر نمی شود وروی می نماید هر چه بیشتر در مورد زبان وادبیات وتاریخ وجغرافیا وسنن قوم کرد بیشتر مطالعه کنیم بار اندوه وتاثر فراوان می گردد می بینیم که چگونه جهالت ، وماشین زبان باستانی کرد را در معرض نابودی قرار داده است.



زبان و ادبيات كردي :


زبان كردي كه به گروه زبانهاي ايراني شمال غربي تعلق دارد به چهار دسته تقسيم مي شود : گوران، كرمانج، لر و كلهر، لهجه هاي زبان كردي كه تحت عنوان زبان كردي شناخته مي شوند. يك زبان واحد را تشكيل نمي دهند.
اين لهجه ها از يك ريشه اند اما هر يك ويژگيهايي دارند كه آنها را از هم متمايز مي كند. لهجه كرمانجي را در كردستان شمالي، لهجه هاي سنندجي و سليمانيه (سوراني) را در كردستان مركزي، لهجه هاي لكي و اورامي را كه در اغلب ادبيات كردي مربوط به اين لهجه است و كلهر رادر كردستان جنوبي بكار مي روند.
خط كردي، عربي و لاتين است كه در آن تغييراتي داده شده است. روح كرد در ادبيات او در فرهنگ عاميانه و شعر و موسيقي وغناي اشعارش علي رغم بيسوادي اكثريت مردم كرد آشكار است و شايد اين بيان ساده و روشن در ايجاد اشعار غنايي و حماسي تا بدين حد بكر و سرشار از روح و زندگي، مديون اين واقعيت است.
با آنكه تاثير ادبيات ايراني و عرب در ادبيات مدون كردي بسيار است و منظومه هاي با وزن و قافيه به تقليد از اشعار فارسي و عربي سروده اند. زبان كردي كه با وجود قدمت تاريخي و حوادث و رويدادهاي شگرف زمان مانند يورشهاي مداوم سومريها، كلدانيها، سلاطين، سلسله سلجوقي، رومي ها، مغولها و به ويژه اعراب مهاجم و لشگركشيهاي مداوم امپراطور عثماني به سرزمين كردستان و قتل حكمرانان خاندان اصيل بابان و تبعيض نژادي و مذهبي سلاطين صفوي و اقدامات نارواي نادرشاه افشار و تبعيد خانواده هاي كرد به نقاط دوردست و اخلال روز افزون ومزدورانه استعمارگران غارتگر انگليسي و كشتار گروه ميهن پرست، هنوز اصالت و ويژگيهاي خود را به خوبي نگاه داشته و همچون قله كوه «چهل چشمه» استوار و متين و پاي بر جا مانده است.
بر اساس تفكرات بي اساس و دور از منطق، گروهي به اصطلاح زبان شناس متأسفانه آن را از لهجه هاي مختلف زبان فارسي به حساب مي آورند و عجب اينكه قضاوتي بي پايه به دانشمند و محقق كرد زبان مرحوم رشيد ياسمي استاد ممتاز دانشگاه تهران نيز سرايت كرده است. طبق تحقيقات به عمل آمده زبان كردي در بين زبانهاي شرق تنها زباني است كه بغير از الفاظ ديني از اختلاط زبان عربي جلوگيري نموده و كلمات آريايي قديم را حفظ نموده است و كردها از ديرباز هم حتي اسامي عربي آن را آنچنان دگرگون كرده و مي كنند كه بسيار مشكل مي توان فهميد اين اسماء در اصل عربي بوده اند، مانند :
حه مه «محمد» ، فه ته «فتح ا...» ، ره شه «رشيد» ، عه به «عبدا...» ، خه جي «خديجه» و اكنون نيز ديرگاهي است كه اسامي كردي روي فرزندان خود مي گذارند :
ديار « نشان و سرزمين» ، نه شميل «خرامان» ، روناك «روشن» ، شليره «لاله» ، هه تاو «خورشيد» ، شه پول «موج» ، شه مال «باد صبا» ، ژيان «زندگي» ، عه ستيره «ستاره» ، گه لاويژ «ستاره سهيل» و ...
زبان كردي يكي از كهن ترين زبانهاي ايران و شاخه ي اصيل از زبانهاي هند و اروپايي به حساب مي آيد. بر اساس تحقيقات به عمل آمده و پر ارزش زبانشناسان اين زبان از لحاظ غناي واژه و فولكلور و ادبيات توده اي به قدري وسيع است كه در كمتر موردي نياز به استعمال لغات زبانهاي ديگر خواهد داشت.
ريشه زبان كردي زبان مادي است، اگر چه از زبان مادي اطلاعات زيادي در دست نيست، اما زبانشناسان معتقداند كه زبان مادي و پارسي به هم شبيه بوده اند. زبان كردي (مراد كردي په تي ياسره) از حيث شكل كلمات، صرف و نحو مفرد و جمع و ... با زبانهاي فارسي و عربي بسيار متفاوت است. براي مثال به لغات زير و جمع آنها توجه فرمائيد.


ئافره ت = زن ئافره ته كان = زنان
كاني = چشمه كانيه كان = چشمه ها
ره ش = سياه ره شه كان = سياهها
هيوا = امید هيواكان = اميدها
گه لا = برگ گه لا كان = برگها
شوتي = هندوانه شوتيه كان = هندوانه ها


همچنين در زبان كردي كلماتي وجود دارد كه در زبان فارسي معادلي براي آنها يافت نمي شود.


چلووك = انتهاي بلندترين قسمت شاخه هاي درخت
تاسه = بسيار مشتاق بودن به ديدار كسي
باچك = بلال سرخ رنگ
ته يلاق يا كاشي = بچه شتر
جانيك = بچه اسب


و خيلي كلمات ديگر كه به دليل خلاصه گويي از ذكر آنها خودداري مي كنيم.

منابع :
درويشيان علي اشرف ـ فرهنگ عامه
مرتضايي محمد ـ زبان كردي و لهجه هاي مختلف آن
هه ژار ـ فرهنگ كردي به فارسي

 



:: بازدید از این مطلب : 264
|
امتیاز مطلب :
|
تعداد امتیازدهندگان :
|
مجموع امتیاز :
تاریخ انتشار : | نظرات ()